سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلنوشته

من در این تاریکی فکر یک بره روشن هستم که بیاید علف خستگی ام را بکند 

 

من در این تاریکی امتداد تر بازوهایم را زیر بارانی میبینم که دعاهای نخستین بشر را ترک کرد

 

ابر ها رفتند،یک هوای صاف،یک گنجشک،یک پرواز

 

دشمنان من کجا هستند

 

فکر میکردم در حضور شمعدانی ها شقاوت آب خواهد شد

 

در گشودم قسمتی از آسمان افتاد در لیوان آب من آب را با آسمان خوردم...


نوشته شده در یکشنبه 95/7/4ساعت 10:31 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت