سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دلنوشته

گویند که عشاق جهان عقل ندارند.نکته بین

یعنی تو خری من به مراتب ز تو خر ترخیلی خنده‌دار


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 11:53 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

از یه جایی به بعد ...

آدم سخت میشه، دلش می خواد مهربون باشه!

اما یاد روزایی می افته که مهربون بوده! باور کرده!

بوی تند حماقت میزنه زیر بینیش...

نمیشه که مثل سابق بشه، می خواد که همه رو با یه چوب،

نزنه اما می زنه...

که نخوره...

از یه جایی به بعد یعنی درست از جایی که آدم دلش زخم میشه...

زبونش تلخ میشه...

شاید واسه آدم های احساساتی از یه جایی به بعد باید اینجوری شه..


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 5:23 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

هیچ گاه بخاطر هیچکساصلا!

از ارزش هایت دست نکش!

چون اگر روزی آن فرد از تو دست بکشدگریه‌آور

تو می مانی و یک منِ بی ارزش...


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 4:42 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

سحر با سپیدی " چشمان تو " طلوع می کند...دوست داشتن

و سیاهی شب در برابر سیاهی"چشمان تو" به نماز می ایستد...

هیچ ستاره ای در آسمان نیست که درخشش خود را

مدیون درخشش" چشمان" تو نباشد...

"لبخند تو " رمز زندگی است، و باعث ادامه حیاط موجودات است...مؤدب

شکوفه ها، شکفتن را از " لبخند تو" به ارث می برند...گل تقدیم شما

"چشمان تو " زیبا ترین چشمان...

و"لبخند تو " زیبا ترین و دلنشین ترین لبخند دنیاست...

عاشقت می مانم تا نفس دارم ...بووووس

 


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 4:40 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

روی بام گنبدی کاهگلی ایستاده ام!

شبیه غمی ...

و نگاهم را در بخار غروب ریخته ام...

روی این پله ها غمی، تنها، نشست...


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 4:29 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

"دوست داشتنت " بزرگترین نعمت دنیاست...

مرا شاد می کند و لبخند را به دنیایم هدیه می کند...

حتی این روز ها گاهی پرواز می کنم...

من این"دوست داشتن" را بیشتر از هر چیز در این دنیا"دوست دارم "

عشق


نوشته شده در سه شنبه 97/3/8ساعت 4:26 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

منو اهسته بغل کرد...

توی دستای ظریفش...

انگاری بود همه دنیام...

توی آغوش لطیفش...

یه صدای آشنایی...

توی نور نصفه نیمه...

می گفت ای وای این عروسک...

مال وقت بچگیمه...


نوشته شده در دوشنبه 97/3/7ساعت 12:4 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

می نویسم نامه و روزی از اینجا می روم

با خیال او ولی!

تنهای تنها می روم...

در جوابم شاید او حتی نگوید کیستی...

شاید او حتی بگوید لایق من نیستی...

می نویسم:

من که عمری با خیالت زیستم!

گاهی از من یاد کن حالا که دیگر نیستم...


نوشته شده در دوشنبه 97/3/7ساعت 12:0 عصر توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

چشم در راهم به روی بام ایوانی که نیست...

چتر دل واکرده ام در زیر بارانی که نیست...

می شمارم نیست های بی شماری را که هست...

لابه لای هست های بس فراوانی که نیست...


نوشته شده در دوشنبه 97/3/7ساعت 11:56 صبح توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |

شاملو می گوید:

"بترس از او که سکوت کرد وقتی دلش را شکستی، او تمام حرفهایش را جای تو به خدا زد "

و خدا خوب گوش می کند! 

و خوب تر یادش می ماند...

خواهد رسید روزی که تمام حرفهای او را سرت 

فریاد خواهد کشید...

و تو آن روز درک خواهی کردکه!

چرا گفتند:

"دنیا دار مکافات است."


نوشته شده در دوشنبه 97/3/7ساعت 11:54 صبح توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |
   1   2      >
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت