دلنوشته
و در آینه نفس کشنده سراب تصویر تو را در هر گام زنده تر یافتم در چشمانم چه تابش ها که نریخت و در رگ هایم چه عطش ها که نشکفت آمدم تا تو را بویم و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی به پاس این همه راهی که آمدم...
نوشته شده در دوشنبه 97/3/7ساعت
11:42 صبح توسط shaghayeghgh نظرات ( ) |
قالب ساز وبلاگ پیچک دات نت |